درس اول
با تو ياد هيچ كس نبود روا
آنچه مي خوانيد چند بيت نيايش از مثنوي مولانا (604 – 672 ه.ق) است. (قرن هفتم)
1-اي خداي مهربان و بخشنده ، اي كه از فضل و بخشش تو حاجت هر نيازمند برآورده مي شود، با بودن خدايي چون تو، شايسته نيست . كه بنده به ديگري روي آورد و از غير تو ياري بخواهد.
2- خدايا ، داشن اندك ما را كه همچون قطره اي از درياهاست. به درياهاي دانش بيكران خود متصل كن
بيت 3 :
خدايا، همان قطره كه از درياي معرفت دانش خود به ما بخشيدي، از آلودگي به هوا و هوس و گرايش هاي مادي و لذت هاي جسماني حفظ كن.
بيت 4 :
خدايا همچون پرندگان حريص و گرسنه اي كه در مسير پروازشان دام هاي پردانه ي بسياري گسترده شده، در مسير زندگي ما نيز امكان لغزش و خطا و گمراهي بسيار است.
بيت 5 :
اما اگر در هر قدم از مسير زندگي ماف هزاران قطر باشد، نگراني و اندوهي نداريم زيرا مي دانيم كه تو براي خداي مهربان، هرگز بنده ات را تنها گذاري.
بند 6 :
از خدا مي خواهيم كه ما را موفق كند كه بنده ي ، مطيع و شاد باشيم. زيرا بنده ناسپاس و نافرمان از لطف پروردگار محروم خواهد شد.
بند 7 :
انسان ناسپاس و گمراه تنها به خودش بدي نمي كند، اخلاق رفتار بد او مانند آتش به همه جا سرايت مي كند و به همه زبان مي رساند.
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: سپاس از لطف شما
dar bargardan soroode ha wazxehaye tazi dide mishavad.
farsi ra pas bedar.